نگاه انجمن حجتیه نسبت به قیام عاشورا و مسأله عزاداری
رسا ـ از دیدگاه انجمن حجتیه، آیا ظاهر رفتار امام حسین(ع) برای بشر قابل فهم است و دربارۀ عاشورا، هیچگونه تحلیلی نمیتوانیم ارائه دهیم؟
نگاه انجمن حجتیه این است که نمیتوانیم بفهمیم که چرا حضرت چنین کاری کردند. این رفتار حضرت برای ما قابل فهم نیست اعم از ظاهر و باطنش فرقی نمیکند. دلیلشان هم این است که علیرغم اینکه حضرت میدانستند انتهای این کار شهادت است، این کار را کردند. وقتی کسی میداند که آخرش به این مسأله ختم میشود و این کار را انجام میدهد، در ظاهر برای بشر قابل فهم و درک نیست! شما که میدانید آخرش شکست میخورید پس برای چه این کار را میکنید؟ و لذا ما هم در نتیجه نمیتوانیم الگوگیری کنیم.
از دیدگاه این جریان، حرکتی که امام حسین(ع) انجام دادند، یک دستور خاص خداست و مخصوص شخص حضرت بوده؛ مثل اینکه خداوند دستور داد به حضرت ابراهیم(ع) که فرزندت را قربانی کن. این یک دستور خاص بود مخصوص حضرت هم بود و به عوام جامعه هم هیچ ربطی نداشت. برای مردم هم نبود و قرار نبود آنها الگو گیری کنند، حکم دین و آیینی هم نبود یک دستور خاص بود. نگاهشان به این حرکت امام حسین(ع) اینچنین نگاهی هست و این مسأله را یک استثنا میدانند و میاندیشند که یک دستور خاص مربوط به حضرت است و ما نمیتوانیم بفهمیم که چرا حضرت این کار را کردند.
مستند «پوستین وارونه» با دستمایه قرار دادن یکی ازموضوعات مهم تاریخ معاصر از جنبه تاریخی و فکری به مسأله انجمن حجتیه می پردازد.
رسا ـ نتیجه این دیدگاه چه میشود؟
نتیجهاش این میشود که از این رفتار حضرت نمیتوان الگوگیری کرد. وقتی کسی نتواند از امام حسین(ع) الگوگیری کند، طبیعتا خیلی از مسائل زیر سوال میرود. یکی از مصادیق این مسأله این هست که قیام در برابر حاکم ظالم نمیشود.
یکی از مبانی نهضت امام خمینی(ره) همین مسأله بود. یکی از شعارهای این نهضت هم همین بود؛ «نهضت ما حسینی است رهبر ما خمینی است». این همه فرمایشهایی که حضرت امام مبنی بر این داشتند که «این محرم و صفر هست که اسلام و انقلاب را زنده نگه داشته است» و یا مباحثی که در طول نهضت همواره وجود داشت و استناد به آن احادیث مهمی که از جانب حضرت بیان میشد؛ مثل حدیث «مَنْ رَأى سُلْطاناً جائِراً مُسْتَحِلاًّ لِحُرُمِ اللهِ»، آن مباحث تماما زیر سوال میرود.
رسا ـ آیا در اصل مبانی دینی تشیع، ظاهر رفتار سیدالشهدا قابل فهم هست؟ پاسخ به کسانی که به تفکرات انجمن حجتیه معتقدند، به چه شکلی باید باشد؟
کسی چنین ادعایی ندارد که همه چیز را میتواند بفهمد؛ اما ما معتقدیم یک برداشت حداقلی از ظاهر رفتار حضرت میتوانیم داشته باشیم. ظاهر را میتوانیم تحلیل کنیم؛ اما باطن را نه. اگر دستور خاص بود و مخصوص حضرت بوده و حتی ظاهر آن هم قابل فهم نیست، پس چرا ما باید توقع داشته باشیم مردم آن زمان حرکت حضرت را بفهمند و از ایشان تبعیت کنند؟ مردم و شیعیان آن زمان از لحاظ فکری هم با تعریفی که امروز از یک شیعه داریم فرق داشتهاند.
شیعیان در آن دوره مثل الان، قائل به عصمت حضرت نبودند. این شکل از پیروان ائمه خیلی کم بودند. در واقع مانند الان ما شیعیان، به عصمت امام ایمان نداشتند. آن موقع مثل الان نبود؛ چه برسد به مردم عادی. وقتی مردم عادی نگاهشان به امام اینطور نیست و حضرت را معصوم نمیدانند، پس حق داشتند که از حضرت تبعیت نکنند! پس حجتی برایشان تمام نمیشود.
حجتی برای همراهی اباعبدالله نبود
میگفتند این رفتار معقول نیست. برای چه برویم خودمان را به کشتن بدهیم و بر اساس نظر آقایان انجمنی و شبه انجمنی که معتقد هستند حتی ظاهر این رفتار هم قابل فهم نیست، اصلا حق نداریم مردم آن زمان را زیر سوال ببریم و هم نباید در قیامت پاسخگو باشند. پس نمیشود چنین تفکری داشت! این یکی از دلایل رد این نگاه هست. یا مثلا اگر دستور خاص بود پس مسئله بیعت با مردم و دعوت کوفیان چه میشود؟
بعضیها فکر میکنند حرکت حضرت و این قیام حضرت – که البته آقایون انجمنی اصلا به کار بردن لفظ قیام را صحیح نمیدانند – از زمانی بود که یزید شروع به دعوت و اجبار بر بیعت کرد و حضرت هم برای این که بیعت نکنند از مدینه خارج شدند. ابتدای کار را از آنجا میدانند؛ ولی ابتدای کار آنجا نیست و اگر بررسی کنند، ابتدای کار قبل از سر کار آمدن یزید هست.
یکسری سؤالها در واقعۀ عاشورا مطرح میشود که سؤالهای مشکلی هم هست. آقایون انجمنی نمیتوانند پاسخ بدهند و میگویند چون ما نمیتوانیم پاسخ بدهیم هیچکس هم نمیتواند پاسخ بدهد و قابل فهم نیست. بشر هم نمیتواند جواب بدهد. خب آقا این را نگویید. بگویید ما نمیتوانیم، ما نفهمیدیم، یا حداقلش این است که بگویید تا الان مثلا پاسخ مناسبی داده نشده. نگویید که به کلی نمیشود فهمید.
یک کتابی به اسم «رمز عاشورا، درس بندگی از سیرت حسینی» منتشر شده که نویسندۀ این کتاب آقای دکتر بنیهاشمی، از نویسندگان، اساتید و سخنرانان فعلی انجمن حجتیه است. ما یک جلسهای با دکتر فضلی در منزل ایشان داشتیم. ایشان یکی از مسؤولان انجمن حجتیه هستند. آنجا بحثی مطرح شد و افرادی را نام بردیم و از ایشان پرسیدیم آقای فلانی انجمنی هست یا نه؟ خب ایشان بعضی از افراد را میپذیرفتند بعضی را منکر میشدند. بعد نوبت رسید به آقای بنیهاشمی که آیا ایشان انجمنی هستند؟ اول گفتند نه ایشان انجمنی نیستند بعد یک مکثی کردند و گفتند: «البته ایشان محصول انجمن حجتیه است.»
ناشر این کتاب، مؤسسۀ فرهنگی انتشاراتی منیر است. انجمن حجتیه چند تا ناشر دارد که غالب کتابهایی که منتشر میکنند، مربوط به اساتید و نویسندگان انجمن است. یکی از اصلیترین ناشرها همین منیر هست که آزادانه فعالیت میکنند و آثارشان را منتشر میکنند و در نمایشگاههای کتاب، غرفه میگیرند. اینها را مخصوصا دارم عرض میکنم که بعضا اظهار به مظلومنمایی میکنند که ما محدود هستیم و امکانش را نداریم. در واقع اینگونه نیست. البته این بدان معنا نیست که هر اثری که منتشر کرده اند نویسنده اش انجمنی است؛ فضای غالبشان این است.
آقای بنیهاشمی در این کتاب، از همان اول سوالات مهم و معروفی را درباره فلسفه قیام عاشورا بیان میکند: چرا حضرت با یزید بیعت نکرد؟ چرا حضرت به فلان شخص این طور گفتند؟ از بین راه میخواستند برگردند، آیا می دانستند شهید میشوند یا نمیدانستند؟ و مباحث اینگونه را مطرح میکنند. بعد که سوالات مطرح شد، ایشان میگوید که نمیتوان فهمید و پاسخ بخش زیادی از این سوالات را ایشان در این کتاب اینگونه جلوه میدهد که ما فلسفه این مسائل را نمیدانیم.
نقدهای زیادی به کتاب ایشان وارد هست که در سلسله دروس «عاشورا شناسی» استاد حامد کاشانی به آن پرداخته شده است. برخی از مطالبی را که عرض میکنم از آن دروس استفاده کردهام و توصیه مینمایم که خوانندگان محترم از کل آن مطالب استفاده کنند.
امام حسین(ع) و پیمان شهادت!
آقای بنیهاشمی در این کتاب یک فصل دارد با عنوان «پیمان الهی برای تن دادن به شهادت» و در این فصل میخواهد بگوید که چون خدا پیمانی گرفته بود و حضرت لبیک گفتند که تن بدهند به شهادت حرکت کردند که به پیمان الهی وفا کنند و برای همین برای ما قابل فهم نیست و یک پیمانی بوده بین خدا و امام و ما نمیتوانیم دخالت کنیم و بگوییم چرا؟
باید از ایشان پرسید که این پیمان، صرفا برای این بود که حضرت شهید بشوند؟ یا نه ممکن است که یک پیمانی باشد و محصولش شهادت باشد، اما اهداف مختلفی در کار باشد. ما منکر آن پیمان نیستیم اما به دنبال این هستیم که ببینیم آن هدف چیست؟ آقای بنی هاشمی و آقایان انجمنی! ما باید دنبال آن هدف باشیم. آقایان هم میگویند برای ما قابل فهم نیست.
تکلیف امام مانند ما نیست!
در این کتاب یک فصلی هست به اسم «تکلیف امام مانند ما نیست». در آن بخش روی این عبارت «کار پاکان را قیاس از خود مگیر» مانور دادهاند. در این قسمت از کتاب بحث از عصمت حضرت میکنند و در آخرین پاراگراف این فصل میگوید: ما نمیتوانیم مدعی شویم فهمیدهایم که چرا حضرت با یزید بیعت نکرده یا چرا از مدینه خارج شده و یا چرا از آنجا به سمت مکه یا کربلا حرکت کرده است؟ این چراها برای ما با علم عادی بشر، دلیل نهایی ندارد. و نمی توانیم تحت عنوان الگو قراردادن امام و لزوم درس گرفتن از ایشان، دستورالعمل های کلی استخراج کنیم و اگر دیدیم که جایی به معروف عمل نمیشود و یا به منکر عمل می شود ما هم چنین و چنان کنیم.
در واقع تصریح میکند که ما نمیتوانیم از این واقعه الگو گیری داشته باشیم. نتیجه چنین تفکری این میشود که یکی از اصلیترین مبانی انقلاب را مورد هجمه قرار میدهند و لذا نظرات امام، مقام معظم رهبری و مراجع و علمای حامی انقلاب غلط میشود. مقام معظم رهبری در دیدار با علما در مورد تفکرات معاند در حوزه میگویند: ما اینها را دو دسته میدانیم: دسته اول؛ اینهایی که مخالفت علنی دارند و ما اینها را میشناسیم [که از نظر من یکی از مصادیق آنها جریان شیرازی هستند.]
«دسته دوم؛ عدهای با مبانی و مبادی اعتقادی انقلاب مخالف هستند. روی اینها باید حساس بود.» انجمن تشکیلاتی است که با برنامه این کار را انجام میدهد، در لابهلای مسائل مفید و صحبتها و فعالیتهای آموزشی، خوراکهای مسموم و باطل را وارد میکند و ذهن نوجوان و جوان را که زیر دست آنها پرورش مییابد خراب میکند.
رسا ـ نگاه انجمن حجتیه نسبت به مهدویت چه ارتباطی با دیدگاه این جریان نسبت به قیام عاشورا دارد؟
طبیعی است وقتی نخواهند از قیام حضرت در برابر حاکم ظالم الگو گیری کنند، در زمان غیبت هم وقتی حاکم ظالم بر ایشان حاکم است، با این نگاه دیگر کاری به حاکم ظالم ندارند.
وقتی از ایشان میپرسیم وظیفهی شیعه را در عصر غیبت چه تعریف میکنید؟ میگویند: تقیه و اکتفا به تربیت نیرو برای زمان ظهور. قیام را قبول ندارند و استناد میکنند به روایاتی که از ظاهرش بر میآید که هر قیامی قبل از ظهور امام عصر محکوم به شکست است.
یکی از اصلیترین دلایل انجمنیها در زمان نهضت امام و منحرف کردن جوانها، استناد به این روایات بود. با چنین نگاهی، هر قیامی کنار گذاشته شده است و میگویند فقط تقیه کنیم. همه حکومتهای عضر غیبت را طاغوت دانسته و تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت را باطل میدانند.
آقای حلبی، مؤسس و رییس انجمن حجتیه، سال ۵۶ در آریا شهر تهران سخنانی بیان کرده که در واقع همین شعر «کار پاکان را قیاس از خود مگیر» است. میگوید: «اول شما یک پیشوا و رهبر معصوم، جنگی پیدا بکنید، یک رهبری که بتواند اداره اجتماع کند روی نقطه عصمت نه عدالت، عدالت کافی نیست.» روی لفظ رهبر معصوم تکیه میکند. او مرتب میگوید عدالت کافی نیست و جان و مال مردم را نمیتوان دست کسی سپرد که معصوم نیست. بعد خودش وظیفه را توضیح میدهد که ان شالله امام زمان تشریف میآورند، جانمان را قربانشان میکنیم. یعنی باید صبر کنیم تا حضرت بیایند!
رسا ـ آیا حرف مشهوری که میگویند انجمنی ها معتقدند که باید ظلم و فساد زیاد شود تا امام زمان ظهور کند، صحیح است؟
از جهتی این مطلب درست و از جهتی نادرست است. از این جهت غلط است که اگر اینگونه بود و انجمن چنین اعتقادی داشت، با بهائیت و وهابیت مبارزه نمیکرد. قبل از اینکه اسم این انجمن، انجمن حجتیه بشود، انجمن ضد بهائیت بوده است. پس از این جهت حرف درستی نیست و اغلب اینها انسانهای متدینی هستند. پس این حرف از این حیث غلط است.
از چه جهت درست است؟ وقتی اعتقاد به قیام در برابر حاکم ظالم نداشته باشند و تقیه محور شوند، تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت و به تبع ولایت فقیه را نیز باطل میدانند، و در نتیجه خونهایی که در این راه ریخته میشود را نیز هدر رفته میدانند.
یکی دیگر از تبعات این میشود که دایره امر به معروف و نهی از منکر را محدود دانسته و کاری به کار حاکم ظالم ندارند؛ این میشود که یک بخش زیادی از اجرای احکام اجتماعی اسلام تعطیل میشود. از سوی دیگر میگویند باید صبر کنیم تا امام عصر ظهور کنند.
در طرف مقابل، دشمن که بیکار ننشسته. استکبار و حکام ظلم، با ایادی داخلی و خارجیشان، در صدد افزایش قدرت و ظلم و فساد و پیشروی هستند. انجمن نیز با این نگاه و تبعاتش که ذکر شد، بنای مقابله ندارد و معتقد به سکوت است تا ظهور. نتیجه اش می شود افزایش ظلم و فساد. لذا مشهور شده که انجمن می گوید باید ظلم و فساد زیاد شود تا حضرت بیایند. چنین اعتقادی ندارند اما در واقع، نتیجه تفکر و عملکردشان این میشود.
رسا ـ نگاه انجمن حجتیه به عزاداری چیست؟
عزاداری امام حسین(ع) را برای پابرجایی بخشی از مباحث معرفتی و ارتقاء معنوی، لازم میدانند که باید زنده نگه داشته شود؛ ولی این نگاه ناقص است. قطعا در تفکرشان یک بخشی از فلسفه کار حضرت حذف شده و به آن توجه ندارند. این جماعت «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» هستند.
از حضرت امام حسین(ع)، آن جاهایی که باعث ارتقای معنویت میشود یا حضرت شفیع میشوند و توسل به ایشان گره گشاست یا به اصطلاح، برخی مباحث معرفتی را قبول دارند اما «نکفر ببعض» میشوند و برداشتهایی از قیام حضرت که منجر به عدم تمکین در برابر ظلم شود را نمی پذیرند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.